وبلاگ تخصصی حقوق بین الملل عمومی (یونیفا)

وبلاگ تخصصی حقوق بین الملل عمومی (یونیفا)

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت ارشاد ثبت شده است . هر گونه سوء استفاده موجب مسوولیت مدنی و کیفری است .

از: یعقوب سلامتی

از حدود دو هزار سال پيش از ميلاد پيوسته کشور گشايان منطقه براي دست يافتن بر ترکيه فعلي با يکديگر در کشمکش بوده اند، که از جمله مهمترين آنها مي توان به مادها و هخامنشيان، يونانيان، روميان و اشکانيان اشاره نمود. در قرن هفتم پيش از ميلاد، يونانيان، ترکيه فعلي را به تصرف خود در آورده و با ايران همسايه شدند. آنها شهرهاي مهمي از جمله بيزانس يا استانبول فعلي را بنيان نهادند. امپراطوري روم در سال196 پس از ميلاد بر اين سرزمين تسلط يافت. در سال 395 ميلادي با تجزيه دولت روم به دو امپراطوري روم شرقي و روم غربي، ترکيه قسمتي از روم شرقي يا بيزانس گرديد. پايتخت اين دولت شهر بيزانس بود. اين امپراطوري در طي سالهاي 395 تا 1453 حيات داشته و بيش از80 تن در آن حکومت راندند. حوزه تسلط امراي روم شرقي بر ترکيه متغير بود و خاک ترکيه بطور مطلق در تصرف آنان قرار نداشت. چنانکه در اواخر فقط ناحيه تراکيا در ترکيه فعلي جزو بيرانس بود.

در قرن يازدهم ميلادي پادشاهي سلاجقه روم که حاکمان آن از خاندان سلجوقيان ايران بودند، در قسمتي از ترکيه فعلي و قسمتهايي از نواحي اطراف آن (از جمله سوريه و فلسطين) مستقر و مستحکم گرديدند. بر روي هم تا قبل از قرن چهاردهم، ترکيه فعلي داراي وحدت سياسي و نژادي نبود و در هر گوشه آن اميرنشينها يا دولتهايي وجود داشتند. در اواخر قرن سيزدهم مقارن ضعف دولت سلاجقه روم، ممالک مستقل چندي در آسياي صغير تشکيل يافت که مهمترين آنها مملکت ترکان قره مان اوغلو و يکي ازکوچکنرين آنها مملکت ترکان عثماني بود. ترکان عثماني در اواسط قرن دوازدهم به آسياي صغير مهاجرت کردند که رياست آنان را در آنزمان ارطغرل بعهده داشت. با مرگ ارطغرل، فرزندش عثمان (عثمان اول) بعدها رياست خاندانش را برعهده گرفت. وي در آغاز تابع سلاجقه روم بود ولي با زوال آن امپراطوري در سال 1299، اعلام استقلال کرده و ممالک تحت نفوذ خود در شمال غربي آناطولي را توسعه داد. وي اولين پادشاه از سي و هفت پادشاه خاندان عثماني است که جمعأ طي سالهاي 1922- 1299 ميلادي حکومت راندند. در اواخر عمر عثمان، شهر بورسا به تصرف دولتش درآمد و به پايتختي برگزيده شد.

با مرگ عثمان در سال1326، فرزند ارشدش اورخان به خلافت رسيد. وي سازمان ارتش را اصلاح کرد و در جنگهاي آندرونيکوس سوم امپراطور بيزانس را مغلوب نمود و نواحي وسيعي را در آسياي صغير فتح کرد. در زمان اورخان عثمانيان براي اولين بار (بعنوان کمک به يوحناي ششم امپراطور بيزانس) پاي به اروپا نهادند. از سال 1365 شهر ادرنه به پايتختي برگزيده شد. سومين خليفه عثماني مراد اول مقدونيه و صربستان را گرفت و امپراطور روم شرقي را خراجگذار خود نمود و از اين زمان استعمار اروپا توسط عثمانيان آغاز شد.در اواخر قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم، عثماني مانند ساير نواحي غرب آسيا مورد حمله تيمورگورکاني (تيمورلنگ) واقع شده و در سال1402 بايزيد اول اسير او گرديد و بهمين خاطر دولت عثماني متلاشي گشت. تيمور متصرفات اروپايي عثمانيان را به سليمان پسر با يزيد سپرد.

پس از بازگشت امير تيمور از آسياي صغير، چهار تن از پسران بايزيد (سليمان، عيسي، موسي و محمد) بر سر بدست آوردن حکومت به جنگ پرداختند تا سرانجام پس از11 سال، در سال 1413 محمد به پيروزي دست يافت و به سلطنت خود ادامه داد. در سال 1453 محمد فاتح خليفه وقت شهر قسطنطنيه (استانبول فعلي) را گرفت و آنجا را پايتخت خود قرار داد و بدين صورت پرونده امپراطوري روم شرقي (بيزانس) بسته شد. سلطان محمد فاتح بيشتر بالکان و همچنين نواحي عظيم ديگري را گرفته و به متصرفات عثماني افزود. در دوران با يزيد دوم، پسر و جانشين محمد فاتح، اختلاف ميان عثماني و مصر بالا گرفت و سرانجام آن سرزمين به تصرف عثمانيان درآمد. (واحدي، الياس، 1383)

در نيمه اول قرن شانزدهم سرزمينهاي وسيع ديگري از جمله الجزاير، مجارستان، والاکيا (والاشي)، مولداوي، سوريه و... به تصرف اين امپراطوري درآمد. همچنين در زمان سليمان در اواسط قرن شانزدهم عراق و بغداد بدست عثمانيها افتاد.

در همان زمان، دولت عثماني در همسايگي دو کشور مقتدر قرار داشت يکي دولت اتريش در اروپا و ديگري دولت صفوي در ايران. در دوران سلطنت سليم دوم فرزند سليمان، در طي سالهاي بعد ميان ايران و عثماني جنگهايي اتفاق افتاد که عمدتاً با پيروزي ايرانيان همراه بود. طي قرون هفدهم بتدريج قسمتهايي از متصرفات اروپايي عثماني از دست رفته و بوسيله اتريش اشغال شد.

در قرن هفدهم علماي ديني غالباً در اداره امور امپراطوري اعمال نفوذ مي کردند. همچنين در آن قرن شورشهاي فراواني در اقصي نقاط امپراطوري بوقوع پيوست. متصرفات عثماني در اوج عظمت شامل کشورهاي فعلي ترکيه، سوريه، عراق، اردن، لبنان، فلسطين، مصر، قسمتهاي کناره مديترانه در آفريقاي شمالي، قسمت اعظم بالکان و دهها منطقه کوچک و بزرگ ديگر بود. از اوايل قرن هجدهم جنگهاي طولاني روس و عثماني آغاز شد.

اولين جنگها طي سالهاي 11- 1710 به تحريک پادشاه مخلوع سوئد که به عثماني پناهنده شده بود، ميان دو کشور روس و عثماني در گرفت که به پيروزي ترکها منجر گرديد. جنگهاي بعدي نيز که در سالهاي 33- 1732 روي داد، متضمن خطري براي عثمانيها نبود.

بعد از سال1739 تا چند دهه آرامشي نسبي براي امپراطوري بوجود آمد. از سال 1768 با اعلان جنگ عثماني به روسيه، تضعيف واقعي امپراطوري شدت گرفت. طي اين جنگ قواي روسيه در بلغارستان پيش رفتند تا سرانجام پيمان کوچک قينارجه در سال 1774 به آن خاتمه داد. بموجب اين پيمان کريمه کاملاً از عثماني مستقل شده و در سال 1783 به روسيه متصل گرديد.

دولت عثماني حق حمايت روسيه را نسبت به اميرنشينهاي کرانه دانوب به رسميت شناخت. بعد از جنگ سال 1776 ايران و عثماني، بصره به تصرف ايران درآمد و از طرف ديگر با پايان يافتن جنگهاي سال92- 1784 با روسيه که با پيمان صلح ياشي پايان پذيرفت، دولت عثماني سرزمينهاي وسيعي را از دست داد و رود دنپر مرز ميان دو کشور گرديد (در آن زمان قفقاز هنوز در دست ايران بود و ترکيه فقط در اروپا با روسيه هم مرز بود).

درطول قرن هجدهم ميان عثماني و دول مقتدر اروپايي (فرانسه، انگلستان، هلند، سوئد و دانمارک) روابط خوبي برقرار بود. در سالهاي اوليه قرن نوزدهم جنگهاي جديدي ميان روس و عثماني اتفاق افتاد که در سال 1812 منجر به عقد قرارداد بخارست که موجب واگذاري سرزمين بسارابي به روسيه شد، گرديد. در طي سالهاي30-1820 شورش يونانيان برعليه امپراطوري عثماني اتفاق افتاد و منجر به استقلال آن سرزمين گرديد. درهمان سالها جنگ جديدي با روسيه در گرفت که با انعقاد پيمان آدريانوپل پايان يافت. درحقيقت کمک ساير دول مقتدر اروپايي بود که موجب تجزيه عثماني در همان دورانها شد.

حکومت عثماني در سال 1830 قراردادهاي جديدي در زمينه امتيازات کاپيتولاسيون با آمريکا، بلژيک، پرتغال و اسپانيا منعقد ساخت. در سال 1849 بر اساس پيمان بالتاليمان که با روسيه منعقد گرديد، حاکميت عثماني در اميرنشينهاي مولداوي و و الاکيا از بين رفته و حوادث بعدي منجر به آغاز جنگهاي کريمه در سال 1853 شد. اين جنگها که ميان عثماني، انگلستان، فرانسه و ساردني با روسيه در گرفت سرانجام با شکست نسبي روسيه پايان يافت. بموجب پيمان پاريس که در سال1856 انعقاد يافت تماميت ارضي عثماني تأمين شد اما در واقع راه براي مداخلات بعدي روسيه، فرانسه و انگلستان باز شد.

در سال 1862 دولت عثماني توانست حاکميت خود بر مونتنگرو و هرزگووين را بار ديگر اعمال کند اما در عين حال صربستان و دو اميرنشين کرانه رود دانوب که از سال 1861 متحد بودند، در سال 1865 با يکديگر مستقل شدند. شورشهاي بلغارستان در سال 1877 سبب جنگهاي جديدي ميان روسيه و عثماني گرديد که سرانجام پيمان سان استفانو که يکطرفه و به سود روسيه بود در سال 1878 به آن خاتمه داد. در سال1878 با تشکيل کنگره برلين صربستان، مونتگرو و روماني ازتصرف عثماني خارج شده و بلغارستان نيز نيمه مستقل گرديد. نواحي کارس و باتومي (باطوم) نيز در قفقاز به روسيه واگذار شده و بريتانيا حق اداره قبرس را بدست آورد.ديگرحوادث مهم تاريخ ترکيه در قرن نوزدهم، جنگ با يونان در1897 و دادن خودمختاري به کرت در 1898 مي باشد.

در سال1909 بلغارستان کاملاً مستقل شد و نواحي مختلفي نيز به اتريش واگذار گرديد. در سال1911 طي جنگي که ميان عثماني و ايتاليا درگرفت،طرابلس غرب (قسمتي از ليبي فعلي) از دست امپراطوري خارج شد. جنگهاي بالکان که در طي سالهاي 13- 1912 ميان عثماني با بلغارستان، يونان و صربستان درگرفت، قسمت اروپايي کشور را به تراکياي شرقي محدود ساخت. در سالهاي دهه اول قرن حاضر روابط عثماني با آلمان بتدريج پيشرفت کرد و بهمين خاطر دولت عثماني در سال 1914، اولين سال شروع جنگ جهاني اول به متفقين اعلام جنگ داد. در نتيجه روسيه و انگلستان بمنظور تصرف سرزمينهاي عثماني با هم متحد شدند.

در اين ضمن اقدامات متفقين براي ورود از راه دريا و خشکي به داردانل با شکست مواجه شد و قواي متفق در آن ناحيه شکست سختي از ترکها به رهبري مصطفي کمال پاشا خوردند. اما عمليات مشترک قواي فرانسه و انگلستان در فلسطين و سوريه و لبنان و جنگهاي متعدد انگلستان در عراق و بين النهرين، سرانجام اين سرزمينها را از تصرف عثماني خارج ساخت. در ضمن در اين دورانها روسيه در آناطولي شمالشرقي پيشرفت زيادي کرده بود، اما با وقوع انقلاب کمونيستي در آن کشور سرزمينهاي اشغالي يا شمال شرقي آناطولي به اضافه کارس، اردهان و باتومي به امپراطوري تضعيف شده مسترد گرديد.

در طي سال1920دولت مرکزي امپرطوري بتدريج نظارت خود بر آناطولي را نيز از دست داد. در اين ميان دولت و مجلسي نيز از سوي مليون درشهر آنکارا تشکيل يافته بود. مليون در سال1920 به قواي مستقر متفقين در آناطولي حمله کردند و با شوروي يک پيمان ارضي منعقد ساختند.

در ماه اکتبر سال 1923 حکومت جمهوري به رياست مصطفي کمال پاشا (آتاتورک پدرملت ترک) رسماً اعلام گرديد. در سال 1924 قانون اساسي جديدي وضع گرديد و از آن پس آتاتورک شروع به حکومت کرد. حزب خلق تنها حزب قانوني بر اساس قانون اساسي بود. در مدت چهارده سال حکومت آتاتورک، تغييرات و اصلاحاتي در ترکيه صورت گرفت. در مدت چهارده سال حکومت سياست ضد ديني خود را شديدتر کرد و مناصب ديني را از بين برد و مقرراتي در مورد مدل لباس ترکان بوجود آورد. از سال1926 قانون مدني سوئيس، قانون جزاي ايتاليا و قانون بازرگاني آلمان در ترکيه بمورد اجرا درآمد. در سال1928 با تفکيک دين از سياست،رسميت دين اسلام لغو و الفباي لاتين بجاي الفباي عربي رسميت يافت.درسال1934زنان حق راي و آزادي يافتند.

درسياست خارجي، ترکيه راه دوستي با همسايگانش را در پيش گرفت و همچنين در پيمانهايي وارد شد. در سال 1938 با مرگ آتاتورک تغييراتي در وضع حکومتي ترکيه حاصل شد و عصمت اينونو رهبر حزب خلق به رياست جمهوري رسيد.درسال1939نزاع کهنه سوريه و ترکيه برسرناحيه و خليج اسکندرون سرانجام با الحاق آن ناحيه به ترکيه پايان يافت.

در پنج سال جنگ جهاني دوم طي سالهاي 44- 1939 ترکيه بي طرفي خود را حفظ کرد ولي فشار متفقين موجب شد که ترکيه در ژانويه سال 1945 به آلمان و ژاپن اعلان جنگ بدهد. در همان دوران تورم ناشي از برنامه تسليحاتي ترکيه، سبب وضع مالياتهاي سنگيني شد. پس از پايان جنگ بر سر اختلافاتي که ميان ترکيه و شوروي بر سر دو تنگه بسفر و داردانل روي داد، روابط سياسي دو کشور سخت تيره گرديد.

در انتخابات سال1950 عصمت اينونو شکست خورد و جلال با يار رهبر حزب دموکرات به رياست جمهوري رسيد و عدنان مندرس نيز نخست وزير شد. وي سرمايه گذاري خارجي را تشويق و در سال 1954 صنعت نفت را از صورت ملي خارج نمود.در دهه ششم قرن حاضر ترکيه به عضويت چند سازمان نظامي و تدافعي درآمد. در نوامبر سال 1957، جلال با يار و عدنان مندرس در مقامهاي خود ابقا شدند. استبداد و فساد حکومت در سال 1960 به اوج خود رسيد و تمام آزاديها از بين رفت و ترورشدت گرفت (از جمله به جان اينونو سه بار سوقصد شد). در ماه آوريل همان سال تظاهراتي در استانبول و آنکارا آغاز گرديد و بهمين خاطر دولت اعلام حکومت نظامي نمود و بوسيله نيروهاي مسلح، تظاهرات را درهم شکست. در بيست و يکم ماه مه 1960، تعدادي از افسران جز ارتش دست به اغتشاشاتي زدند و در بيست و هفتم ماه مه دولت مندرس با يک کودتاي نظامي که از طرف کميته وحدت ملي به رهبري ژنرال گورسل فرمانده سابق نيروي زميني صورت داده شده بود، سرنگون گرديد و اين کميته قدرت را در دست گرفت. دورور بعد از کودتا، ژنرال گورسل جانشين رئيس جمهور و نخست وزير گرديد. مندرس و چند نفر ديگر نيز پس از يک محاکمه اعدام شدند. در دهه هاي اخير اختلافات شديدي بر سر قبرس ميان ترکيه و يونان بروز نمود. جو سياسي ترکيه همواره پس از آتاتورک (بخصوص درساليان اخير) متشنج بوده است. در سال 1965 دولت عصمت اينونو سقوط کرده و سليمان دميرل در انتخابات پيروز و نخست وزير شد. در سال1966 با مرگ ژنرال گورسل، ژنرال سوناي بجاي وي به رياست جمهوري رسيد. طي آن سالها نخست وزيري همواره ميان سليمان دميرل و مرحوم بولنت اجويت منقسم بوده و همواره ميان دو رهبر و احزابشان درگيريهاي شديدي وجود داشته است. در سال 1974قسمتي از خاک قبرس در حمايت از ترکان مقيم آن سرزمين در زمان نخست وزيري بلنت اجويت به تصرف قواي ترکيه درامد و بهمين خاطر کنگره امريکا تمام کمکهاي نظامي خويش به ترکيه را قطع کرد.

اين تحريم بعداً در سال 1978 لغو شد. در سالهاي اخير ترور و خشونتهاي سياسي ميان فرق و احزاب سياسي گوناگون شدت گرفت و بهمين خاطر از سال1979در19استان مهم اعلام حکومت نظامي شد. در سال1980 نظاميان به رهبري ژنرال کنعان اورن دست به کودتا زده و دولت دميرل راسرنگون ساختند. دميرل و دهها سياستمدار ديگر بطور موقت دستگير شدند و اداره حکومت ترکيه را شوراي شش نفره نظامي به رهبري ژنرال کنعان اورن بر عهده گرفتند.

از زمان روي کار آمدن حزب مام ميهن به رهبري تورگوت اوزال، ترکيه وارد مرحله جديدي از تاريخ خود شد و علي رغم فراز و نشيبها توانست با سرعت در زمينه هاي مختلف از جمله اقتصاد، سياست و فرهنگ پيشرفت نمايد. بعد از درگذشت تورگوت اوزال در ساختار دولت ترکيه به دليل آنکه احزاب نمي توانستند در انتخابات ها اکثريت لازم را جهت تشکيل دولت به دست آورند لذا بعضا دو و گاهي سه حزب به اتفاق هيئت وزيران را تشکيل مي دادند اما در سال 2003 حزب عدالت و توسعه توانست اکثريت لازم را به دست آورد و بعد از سالها دولت بدون اعتلاف تشکيل گردد. با روي کار آمدن حزب عدالت و توسعه، سير رشد و توسعه ترکيه شتاب بيشتري گرفت و ترکيه توانست در اين سالها در اقتصاد جهان جايگاه ممتاز تري پيدا کند که در قسمت اقتصاد به آن پرداخته شده است. لازم به ذکر است که در انتخابات اخير حزب عدالت و توسعه توانست دوباره اکثريت لازم براي تشکيل دولت را به دست آورد و همچنين در اين دوره رئيس جمهور ترکيه از اين حزب انتخاب گرديد.

 مطالب با ذکر منبع و نویسنده مجاز است

 


نویسنده: یعقوب سلامتی ׀ تاریخ: یک شنبه 18 اسفند 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , iraninternationallaw.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com

پیچک